ماهنامه راه - شماره 52
ورود اینترنت به ایران به سال ۱۳۷۰ برمیگردد و ایران اولین کشور خاورمیانه بود که به این فناوری دست یافت.
حدود ۱۸ سال پیش یک کارمند ایرانی دانشگاه برکلی کالیفرنیا؛ اولین وب سایت ایرانی را در سال ۷۲ به عنوان یک پایگاه اطلاعات و منابع ایرانی در وب مستقر می کند.
در آن سالها کسی تصور امکان تجارت، خرید و فروش، پرداخت وجه، آموزش و بسیاری از کاربردهای فعلی بر بستر اینترنت را نداشت و تنها استفادهای که از اینترنت صورت میگرفت تبادل نامههای الکتریکی بود.
پس از این سال بود که تقریبا همه ساله اقدامات و ابداعات جدیدی بر بستر اینترنت در ایران شکل گرفت که هر یک از آنها توانست مبنای استفاده اقشار مختلف مردم از این پدیده قرار گیرد.
ثبت دامنه ملی آی آر – IR – در سال ۷۲ یکی از اقدامات موثر در قلمرو اینترنت ایرانی محسوب میشود که توانست مشخصهای تعیین شده برای هویت ایران در فضای اینترنت شکل دهد. در همین سال اولین لیست پست الکترونیکی ایرانی که موضوعی ورزشی داشت به راه افتاد تا اولین طومار ایرانیان در شبکه اینترنت راهاندازی شود و هزاران ایرانی از سراسر دنیا بتوانند در مورد اخبار و حوادث ورزشی ایران تبادل نظر کنند. محتوای روزنامه همشهری نیز برای اولین باردر آن سال به زبان فارسی روی وب قرار گرفت. این محتوا هم اکنون نیز به شکل قدیم آن بر روی سایت همشهری وجود دارد.
اولین مجله اینترنتی ایرانی در سال ۷۴ در وب منتشر شد و در همین سال نیز مجلس شورای اسلامی تاسیس شرکت امور ارتباطات دیتا را تحت نظر شرکت مخابرات ایران تصویب کرد. از دیگر اتفاقات سال ۷۴ میتوان به پخش اولین مسابقه فوتبال (ایران- عربستان) توسط صدا و سیما بهطور زنده در اینترنت اشاره کرد.
در سال ۷۵ طبق اعلام موسسات جهانی حدود ۲ هزار نفر در ایران کاربر اینترنت میشوند که با توجه به سرعت دسترسی پایین و پهنای باند چند بیت در ثانیه تنها موفق به ارسال و دریافت پست الکترونیکی میشدند.
در آن سالها برای ارسال یک عکس دو مگا
بایتی کاربر باید حدود دو ساعت زمان صرف میکرد و بیشترین سرعت اینترنت
حداکثر ۶۴ کیلوبیت در ثانیه بود.
در سال ۷۶ برای اولین بار در تاریخ انتخابات ایران، نامزدهای ریاست جمهوری
وب سایتهای رسمی خود را منتشر کردند تا فعالیتهای تبلیغاتیشان را به
خارج از ایران گسترش دهند و خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران نیز با راه
اندازی پایگاهی، اخبار خود را از طریق آن انتشار داد. در این سال شمار
مشترکان اینترنت در ایران ۵ هزار نفر تخمین زده شد.
در اواخر سال ۷۹ ایران بهطور رسمی عضو کنسرسیوم یونیکد برای برطرف سازی مشکل فونت فارسی بر روی صفحات وب شد.
اما آغاز دهه ۸۰ را میتوان آغاز اولین پدیده استفاده ایرانیان از اینترنت
دانست. هنگامی که اولین سرویس وبلاگ نویسی ویژه فارسی زبانان «پرشین بلاگ»
در ایران در سال ۸۰ آغاز به کار میکند که هدف تیم ارائه دهنده این سرویس
مجانی ایجاد محیطی کاملا فارسی از جمله متننویس سازگار با زبان فارسی،
تقویم شمسی و سیستم نظرخواهی فارسی و متمرکز کردن وبلاگنویسان فارسی زبان
در یک سایت و در نتیجه افزایش بینندگان این وبلاگها است که در عرض هفت
ماه نزدیک به ۲۱ هزار ایرانی برای استفاده از این سرویس ثبتنام میکنند.
این سرویس وبلاگی با پشتیبانی کامل مالی و معنوی دولت وقت شکل گرفت.
دهه ۸۰ را از حیث فعالیتهای فعالان فرهنگی انقلاب اسلامی در عرصه فضای مجازی به سه بخش میتوان تقسیم کرد:
۱- مقطع زمانی سالهای ۸۰ تا ۸۳ همزمان با دوره دولت دوم اصلاحات. (رشد کافینتها ؛ گرایش ایرانیها به چتروم؛ تولد وبلاگنویسی و گسترش سریع در ایران)
۲- مقطع زمانی مانده به انتخابات ریاست جمهوری نهم تا هنگام انتخابات ریاست جمهوری دهم (شکلگیری و رشد وبلاگهای مذهبی و انقلابی و غلبه آنها بر دیگر پارادایمهای فکری از لحاظ کمیت؛ کیفیت و اثرگذاری در سطح وب فارسی)
۳-انتخابات ریاست جمهوری دهم، فعالیتهای قابل توجه و تولیدات فرهنگی پس از انتخابات و رکود سال ۸۹ (گرایش کاربران به شبکههای مختلف اجتماعی)
در مقاله پیش رو به طور مختصر نگاهی خواهیم داشت بر تحولات این سه دوره زمانی در سطح کلان و آنچه که در دهه ۸۰ در سطح فضای وب ارزشمدار فارسی گذشت.
دولت اصلاحات ؛ رشد کافینتها و تولد وبلاگنویسی در ایران
همزمان با این دوره زمانی و رشد کافینتها مفهوم شکل گرفته از اینترنت در ذهن بسیاری از ایرانیان مساوی با چت روم بود. بر خلاف ضریب پایین نفوذ اینترنت در ایران با این حال ایرانیها بیشترین حضور را در چت روم یاهو داشتند و اتاقهای آن به تسخیر ایرانیها در آمده بود. در آن ایام گفته میشد که ۸۰% از ظرفیت اتاقهای عمومی منطقه آسیا با حدود ۴ تا ۶ هزار نفر ظرفیت متغیر در طول ساعات روز را ایرانیها تشکیل میدهند. این فضای جدید و گرایش به آن؛ دشمنان فرهنگ اسلامی ایرانی را به این فضا کشاند تا به تاثیر گذاری فرهنگی؛ ارائه شبهه در مورد اسلام؛ ترویج ادیان انحرافی؛ حمله به جمهوری اسلامی و … در آن بپردازند. در نهایت این موج گرایش به چتروم ها تا حدی اثرات تخریبی فرهنگی خود را گذاشت اما در تاثیر گذاری سیاسی و نامستحکم کردن اعتقادات مذهبی ناکام بود. برای مثال هر سال در آستانه عاشورا و یا سالگرد وقایع ۱۸ تیر گروهی سازمان یافته در اتاقهای یاهو به هتک مقدسات مذهبی و حمله به نظام جمهوری اسلامی میپرداختند که در نهایت توفیق چندانی حاصل نکردند. در همین حال ارتباطات اولیه بین فعالان ارزشی که به مقابله با این موج میپرداختند در همین اتاقها شکل گرفت. این دست افراد به طور جهادی و خودجوش در آن ایام به ارسال پیامهای انقلابی در اطاقهای عمومی یاهو برای مقابله با حملات سازمان یافته معاندین میپرداختند. هر چند به سبب جو نامناسب چترومها بسیاری از خانوادههای مذهبی فرزندان خود را از حضور در این فضا منع میکردند و تعداد آنها در مقابل حرکات سازمان یافته و برنامهریزی شده طرف مقابل ناچیز بود.
برای کاربران قدیمی اینترنت نام سایت گویا نام آشنایی است. سایتی که توسط چند نفر مقیم کانادا و سالها پیش از ظهور پدیده r.s.s و خوراک خوانها در سال ۷۷ راهاندازی شد و آرشیو مجلات و روزنامههای ایرانی فارسی زبان ضدنظام و اصلاحطلب را به صورت اسکن شده و یا پیوند به سایت مورد نظر در اختیار کاربران قرار میداد. در کنار لینکهای سیاسی؛ لینک سایتهای سرگرمی، از قبیل جوک و ورزشی نیز وجود داشت. لینکهای ایرانی آن زمان شبکه اینترنت را تقریبا در آن یک صفحه میتوان یافت. در بین همه پیوندهای گویا؛ سایتی با نام ذوالفقار جلب توجه میکرد. با کلیک بر روی این نام کاربران به سایتی رهنمون میشدند که عکسهای امام و رهبری در بالای آن نمایان میشدند و آن را ارگان انصار حزبالله بیرجند معرفی میکرد. در این سایت بیانیههای تشکل، عکسهای امام؛ رهبری و شهدا قرار داده شده بود و برنامههای انصار حزبالله در آن اطلاع رسانی میشد.
سال ۸۲ بود که سایت گویا + آ با شکل و ظاهری مشابه گویا اما با نگاه متعهد و ارزشی ایجاد شد که در آن لینک وبلاگهای ارزشی و وبسایتهای روزنامههای اصولگرا و لینکهایی از قبیل دانلود مداحیها؛ آهنگهای انقلابی؛ استخاره و … در آن تجمیع شده بود و خبرنامه آن نیز در وبلاگی به آدرس http://gooyaa.blogspot.com/ منتشر میشد و به نقد سیاستهای دولت اصلاحات میپرداخت. این سایت و وبلاگ خبری آن، پس از مدت کوتاهی فعالیت، به خاطر درج خبری مبنی بر خرید تراکم سه میلیاردی توسط ابطحی در زمان شهرداری ملک مدنی و همچنین مطلب حمایت ابطحی در لبنان به ضرر فلسطینیها و مطالبی مشابه، و در نهایت شکایت وی به عنوان معاون حقوقی و پارلمان رییسجمهور از این سایت، توسط دولت وقت فیلتر شد. پس از آن و در طی آن سالها سایتهای خبری نظیر بازتاب؛ شریفنیوز، مطالبه، عدالتخانه و مستضعفین ایجاد شدند و به نقد سیاستهای دولت وقت و مطالبه سیاستهای امام و رهبری میپرداختند. پایگاه تبیان نیز با هدف حمایت از محصولات و پایگاههای فرهنگی تحت شبکه نت در سال ۸۱ ایجاد شد. به تبع ایجاد این سایتها و شکسته شدن انحصار سرویس پرشینبلاگ در سال ۸۳ با تولد بلاگفا؛ پارسیبلاگ و میهنبلاگ؛ رفته رفته موج گرایش به وبلاگنویسی در بین خوانندگان ثابت این سایتهای ارزشی نیز به طور همزمان ایجاد شد.
مقطع زمانی مانده به انتخابات ریاست جمهوری نهم تا هنگام انتخابات ریاست جمهوری دهم
هر چند پیش از ثبت بلاگفا، پارسیبلاگ و میهنبلاگ؛ پرشینبلاگ در سال ۸۱ ایجاد شده بود و زبان فارسی را به رده چهارم زبانهای وبلاگی با ثبت ۶۰ هزار وبلاگ رسانده بود، اما با شکسته شدن انحصار این سایت و ورود این سرویسهای وبلاگ به عرصه وبلاگنویسی فارسی؛ سال ۸۳ به سال رشد تصاعدی وبلاگستان فارسی بدل گشت. بر طبق آمار در آن ایام در طی ۱۸ ماه و سه دوره شش ماهه تعداد وبلاگها نسبت به دوره شش ماهه قبل دو برابر شد. همزمان با این پدیده؛ شبکه اجتماعی اورکات به وجود آمد که ایرانیها نیز به صورت سونامی وار در آن حضور پیدا کردند و تبدیل به سومین ملیت این شبکه اجتماعی از حیث تعداد شدند. گروههای فراوانی در این شبکه با محوریت افرادی چون امام، رهبری، شهدای انقلاب اسلامی؛ شخصیتهای سیاسی یا گروههای جهادی مانند حزبالله ایجاد شد. وبلاگنویسان نسل اول که مدتی از تاسیس وبلاگهایشان نمیگذشت؛ از طریق بخش نظرات وبلاگهای خود و ارتباط در شبکه اجتماعی اورکات با یکدیگر ارتباط برقرار ساختند. هر چند اورکات پس از مدتی در ایران فیلتر شد، اما در نهایت این ارتباطات منجر به شکلگیری ارتباطات حقیقی و ایجاد تشکلهای وبلاگی نظیر مجمع وبلاگنویسان مسلمان شد و شرایط طوری رقم خورد که در آستانه سال ۸۴ و انتخابات نهم بر خلاف سیاست گذاریهای دولت وقت در زمینه سکولارسازی فضای مجازی؛ وبسایتها و وبلاگهای منتقد عملکرد دولت هشتم به موثرترین مرجع در تاثیرگذاری بر فضای حقیقی جامعه بدل گشتند. شاید اگر اورکات در آن سال فیلتر نمیشد، همزمان با این رشد وبلاگنویسی طیف ارزشی وبلاگستان؛ فضای شبکههای اجتماعی در سالهای پس از آن نیز در دستان این طیف قرار میگرفت و از این ظرفیت (برای مثال فیسبوک با ۵۰۰ میلیون عضو) به نفع جبهه حزبالله استفاده میشد.
دولت نهم؛ جایگزین شدن گفتمان غالب ارزشی در فضای وب فارسی
سال ۸۴ سالی بود که برای اولین بار رسانه جدیدی با تاثیر گذاری بر نسل جوان وارد عرصه انتخابات شده بود. در مقابل سردرگمی و ناامیدی فضای وبلاگنویسان سکولار و اصلاحطلب در تحریم انتخابات و یا حمایت از کاندیدای اصلاح طلب؛ شور و شوق زیادی در بین وبلاگنویسان ارزشی ایجاد شده بود و بحثهای داغی در حمایت از کاندیداهای اصولگرا وجود داشت. در نهایت همه این طیف با تمام اختلافنظرها؛ در دور دوم انتخابات با یکدیگر متفق شده و با پیروزی رییس جمهوری دولت نهم پتانسیل بالایی در وبلاگستان ارزشی ایجاد گشت.
پیروزی احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری و فضای یاس وبلاگنویسان طیف مقابل از رای تاریخی مردم؛ این دوره را به سالهای اوج وبلاگنویسی ارزشی در این دهه بدل ساخت تا جایی که سایت بیبیسی نیز در گزارشی به این مطلب اقرار نمود. در این مدت تا ظهور شبکههای اجتماعی نظیر بالاترین، فیسبوک و توییتر میتوان گفت سکانداری و جریانسازی فضای وبلاگستان فارسی در دست طیف ارزشی قرار داشت. حرکتهای وبلاگی مختلفی در این ایام شکل گرفت. جنک سی و سه روزه لبنان؛ کاریکاتورهای دانمارکی؛ حمایت از حق هستهای ملت ایران؛ جنگ غزه؛ نقد عملکرد صدا و سیما؛ حرکت حمایت از طلبه عدالتخواه سیرجانی؛ حرکتهای متعدد خیریه؛ حمایت و تبلیغ مستندهای دهنمکی؛ مطالبات عدالتخواهانه و صنفی دانشجویی و … ؛ در مقطع زمانی ۸۴ تا ۸۷ پویایی وبلاگستان ارزشی را به جایی رساند که هتاکی یک استاد دانشگاه سبب گشت که ۲۰۰۰ دانشجو به وسیله اطلاع رسانی از طریق اینترنت در مقابل دانشگاه تهران متحصن شوند و آن شخص مجبور به عذرخواهی و کنارهگیری از استادی آن دانشگاه شود. یا در مسئلهای مانند اخراج هیئت تحریریه ماهنامه سوره، علیرغم سانسور خبری، موج اعتراضی شدیدی به واسطه وبلاگنویسان بر علیه مسئولین حوزه هنری شکل بگیرد. اوج بلوغ جریان وبلاگستان در این مقطع زمانی را میتوان در جنگ ۲۰۰۸ غزه شاهد بود. تجمع در مقابل سفارت مصر با محوریت وبلاگنویسان شکل گرفت و در تحصن فرودگاه دهها وبلاگنویس به صورت لحظه به لحظه اخبار تحصن، عکسها و فیلمها را به وسیله وبلاگهای خود به جهان مخابره میکردند. حملههای هکری غافلگیر کننده به سایتهای دانمارکی، اسرائیلی و ضد شیعی نیز از جمله نقاط قابل ذکر این دوره بود.
رشد شبکههای اجتماعی؛ افول وبلاگنویسی؛ فضای انتخابات دهم و پس از آن
هر چند شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک ؛ یوتیوب ؛ توییتر و فرندفید به ترتیب در سالهای ۲۰۰۴؛ ۲۰۰۵ ؛ ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ ایجاد شدند؛ اما گرایش به این شبکهها در ایران را میتوان به پس از ظهور اینترنت پرسرعت نسبت داد. رشد شبکههای اجتماعی هر چند سبب رونق وبلاگستان سکولار پس از یک رکود چند ساله گشت ؛ اما متاسفانه در طیف مقابل و ارزشی باعث معکوس شدن روند رو به رشد کیفی وبلاگنویسی در این مقطع زمانی شد. رابطه گرایش به شبکههای اجتماعی با روند به روز رسانی وبلاگ برای بسیاری از این وبلاگنویسان معکوس شد ؛ به طوریکه به ندرت میتوان وبلاگنویسی را یافت که وارد فضای شبکههای اجتماعی شده باشد و این حضور سبب رشد وبلاگنویسی وی شده باشد. امروز نیز بسیاری از فعالان وبلاگهای موثر نسل اول یا فعالیتی ندارند یا وبلاگهایشان نقاط اثرگذاری گذشته خود را از دست داده است. در حالی که در طیف مقابل شبکههای اجتماعی سبب رونق دوباره وبلاگنویسی و افزایش تصاعدی مخاطبان محتواهای وبلاگی به سبب بهرهگیری از این ابزار گشت.
یکی دیگر از عواملی که در تغییر کفه ترازو به نفع طیف مقابل نقش داشت رشد شبکههای اجتماعی مافیایی نظیر بالاترین بود ؛ شبکهای که با ساختار طراحی شده آن امکان هرگونه استفاده موثر برای بهرهبرداری ارزشی در آن سلب شده است. هر چند این شبکه در کوتاه مدت ؛ به خصوص در مقطع پیش از انتخابات و مقاطعی از اغتشاشات پس از آن در بهرهگیری از فضای غبارآلود و دامن زدن به آن به دلیل ضعفهای رسانههای داخلی موفق بود ؛ اما پس از مدتی ترفندهای آن رو شد و به دلیل توهم دست داده به اعضای آن ؛ به پاتوقی برای تفریح ؛ سرگرمی و تمسخر اپوزوسیون جمهوری اسلامی بدل گشت.
این سایت پس از شکست مضحک پروژه اسب تروآ و حضور ۸۰۰ نفری سبزها در مقابل ۵ میلیون در میدان آزادی و خیابانهای اطراف ؛ عملا کارایی خود را از دست داد ؛ هر چند هنوز آلترناتیو مشخصی برای جایگزینی با آن از سوی اپوزوسیون وجود ندارد.
اما سال ۸۸ هر چند سال بهرهگیری موثر مخالفین جمهوری اسلامی از برنامهریزی هدفمند چند ساله در بهرهگیری از فضای مجازی بود و در مقابل حداکثر واکنش نهادهای دولتی به این برنامهریزی دقیق ؛ مسدود سازی سایتهایی بود که به راحتی با یک پروکسی کم حجم قابل رد شدن بود ؛ اما از جهتی با توجه به حوادث ۸ ماهه پس از انتخابات جنب و جوش بیسابقه مردمی شکل گرفت و رویشهای ادبی ؛ فرهنگی و هنری فراوانی در گوشه و کنار ایران به وسیله ابزار اینترنت به همگان معرفی شد و این مقطع را به یک دوره تاریخی در تاریخ انقلاب بدل ساخت. پوسترها ؛ متون ادبی و طنز ؛ اشعار ؛ شعارها و فیلمهای تولید شده در این مقطع زمانی همگی ابتدا به وسیله وبلاگها انتشار یافت و در نهایت راهپیماییهای تاریخی ۹ دی و ۲۲ بهمن به نمایشگاه این تولیدات اینترنتی در فضای حقیقی جامعه بدل گشت.
سال ۸۸ با تمام فراز و نشیبهای آن در حالی به پایان رسید که امید میرفت بررسی نقاط ضعف و قوت و رویشهای به وجود آمده در فضای وبلاگستان ارزشی و نا امیدی اپوزوسیون از شکست نقشههای خود ؛ سال ۸۹ را به سال جهش گفتمان اصولگرایی و متعهد در وبلاگستان فارسی و به سکوی پرتابی برای بهرهگیری موثر از فضای اینترنت در دهه ۹۰ بدل سازد.
نهادهایی که سالهای پیش از آن سعی در نفی اثرگذاری این فضا بر فضای حقیقی را داشتند و هشدارهای دلسوزان را برای بهرهگیری از این فضا جدی نگرفته بودند و میدیدند که این بیتوجهی آنها چه اثرات مخربی را داشته است، این بار از آن طرف بام افتاده و ردیف بودجههای میلیونی را به این امر اختصاص دادند. میلیونها تومان در این سال هزینه شد و در نهایت در آستانه پایان سال ۸۹ حتی یک نمونه شبکه اجتماعی با نمره متوسط یا سایتی که بتوان آیندهای را برای آن تصور کرد ؛ شاهد نیستیم. هنوز در مقابل سونامی تخریب بر ضد جمهوری اسلامی در فضای بینالمللی و عربی؛ حتی یک وبلاگ انگلیسی یا عربی که به تبیین آرمانهای انقلاب اسلامی و واقعیات برای مخاطبان مسلمان و غربی بپردازد وجود ندارد. باید پرسید این همه همایش جنگ نرم و تقدیر و تشکر چه اثری را در سطح واقعی و ارتقای کمی و کیفی فضای مجازی داشته است؟! خروجی برگزاری سه دوره بخش تولیدات اینترنتی نمایشگاه رسانههای دیجیتال در ارتقای کیفی و کمی گفتمان انقلابی چه بوده است؟ هر چه تقدیرها بیشتر شد به جای انگیزهبخشی برای تعالی ؛ توهم مهم بینی برای برخی از وبلاگنویسان بالاتر رفت. از طرفی وبلاگهای ارزشی مانند آهستان ؛ دانشطلب ، زهرا اچ بی، اسماعیلنیوز و …. که بدون سر و صدا و هیچ چشم داشتی و با اثر گذاری بیشتری نسبت به برخی غوغاسالاران مدعی به فعالیت میپرداختند ؛ بدون هیچ دلیل عقلانی فیلتر شدند. در سیاست گذاری سادهاندیشانه؛ در همان زمان که شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک ؛ توییتر و فرندفید فیلتر شد؛ صدها حساب کاربری غیر حقیقی با بودجههای جنگ نرم ایجاد گشت تا بر فضای این شبکههای اجتماعی اثرگذاری کند. حسابهای کاربری که پس از مدتی به علت ناکارآمدی و صرف زمان و هزینه تعطیل و به حال خود رها شد. از آنجا که با روند فعلی سیاستگذاری تا چند سال آینده به نظر نمیرسد بتوانیم به رقابت برابر با جبهه استکبار در فضای مجازی بپردازیم ؛ آیا نباید حداقل یک بررسی تطبیقی برای مقایسه عملکرد وبلاگها ، اکتیویستها و شبکههای اجتماعی طرفدار حزب الله و یا حتی حماس داشت و سوال کرد که چرا آنها با تمام ملاحظات و مشکلات و نبود امکانات به بهترین نحو ؛ حداکثر استفاده ممکن از فضای اینترنت برای جریانسازی به نفع جبهه مقاومت را انجام میدهند؟
این دهه در حالی به پایان میرسد که ۱۳۲ هزار کاربر سال ۸۰ امروز به سی و هفت میلیون نفر در آستانه سال ۹۰ رسیده است و به نظر میرسد در پایان دهه آستانه قرن چهاردهم شمسی ؛ فضای مجازی ؛ تحولات و روندهای آن تبدیل به متن و فضای حقیقی تبدیل به حاشیه گردد. امری که اگر به آن توجه نشود و با همین روند ساده اندیشانه سیاست گذاریها بخواهد ادامه پیدا کند عوارض بسیار جبرانناپذیری را در آینده با خود به همراه خواهد داشت.